دربــاره کتابخانه دروس حوزوی
يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ[1]
«صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود تا اختیار کردی از آن، این فریق را
گفت آن گلیم خویش بهدر میبرد ز موج وین جهد میکند که بگیرد غریق را».[2]
«ز من جان برادر پند بنیوش به جان و دل برو در علم دین کوش
که عاِلم در دو عالَم سروری یافت اگر کهتر بد، از وی مهتری یافت».[3]
سپاس و ستایش خدای دانا و توانا را سزد که گوهر جان را در صدف جسم آدمیان نهاد و چراغ خرد را در شبستان وجود آنان برافروخت و بر لوح سرشت آنها درس یگانهجویی و یگانهپرستی را بنگاشت و آنگاه رسولان خود را با «رسائلی» از سوی خویش به جانب آنان گسیل داشت تا آنچه را پیش از آن با قلم تکوین در کتاب فطرت آنان نوشته بود، بهتفصیل از «بدایت» تا «نهایت» از روی آن «رسائل» بر آنان بخوانند و با «منطقی» استوار، «فلسفه» آفرینش را به یاد ایشان آورند و غبار غفلت را از آینه روح آنان بزدایند تا آنچه را در نهان دارند بر زبان آرند.
و درود پیوسته دل و زبان، بر بزرگآموزگار بشریت که خاتم رسولان و رساننده آخرین و کاملترین و زیباترین نامه آفریدگار به انسان است؛ نامهای که «اصول» و «قواعد» فطری به«نحوی» در آن «تحریر» یافته که برای همیشه از گزند تحریف و «تصریف» درامان بماند و بر دودمان پاک وی باد که هرکس به «حوزه» ولایت ایشان درآید و «مقاصد» و «مکاسب» خویش را با فرمان آنان مطابق نماید، از سلطه طاغوت «خارج» آید و در «سطح» فرشتگان، بلکه بالاتر از آنان نشیند. بیش از این چه میتوانم گفت از آن «رجال» با«کفایت» که پیروی از ایشان، خرد را در «درایت» به «نهایت» میرساند و دل را در هدایت به آستان بینهایت میکشاند.
ضرورت و هدف برنامه
سخن گفتن از ارزش دانش دین و مقام آموزگار و آموزنده آن و یادآوری نعمتها و بازگو کردن آنها، هم سپاس آفریننده نعمت گفتن است و هم گرد غفلت را از جان و دل ستردن، و اینک اندکی از آن بسیار:
1. «از میان همه بندگان خدا تنها دانشمندان، عظمت و هیبت او را درمییابند و بیم او وجودشان را فرامیگیرد».[4]
2. «فرشتگان، در پیش جوینده دانش خاکساری مینمایند و افلاکیان و خاکیان حتی ماهیان دریا برای وی، لب به استغفار میگشایند».[5]
3. «تحمل وجود یک فرهیخته در دانش دین، بر ابلیس از تحمل وجود هزار عابد دشوارتر است».[6]
4. «فرهیختگان در دانش دین، امانتداران رسول خدایند».[7]
5. «اگر مردم میدانستند چه گنجی در دانش نهفته است، برای به چنگ آوردن آن حتی از ریختن خون خویش و فرو رفتن در گرداب بلایا دریغ نمیکردند».[8]
6. «هرکس در پی گشودن دروازهای از دروازههای دانش، پای از خانه خویش بیرون گذارد، خدا در برابر هر گام وی پاداش شهیدی از شهدای بدر را برای او مینگارد».[9]
7. «آنگاه که قیامت برپا میگردد مرکب دانشمندان با خون شهیدان سنجیده میشود و مرکب آنان بر خون اینان برتری مییابد».[10]
8. «یتیمتر از کسی که پدر را از کف داده کسی است که از امام خویش دور افتاده و از چنگ زدن به دامان وی ناتوان و در دین خود سرگردان است؛ هشدار! هر عالمی از شیعیان ما که این یتیم بیسروسامان را در پناه خویش سامان دهد و به راه راست آورد و دانش دین بیاموزد، در بالاترین درجات بهشت در میان جمع انبیا، همنشین ما خواهد شد».[11]
تذکر
موضوع همه این آفرینها و تجلیلهای خالق و مخلوق، عالمان و طالبانی هستند که عنان نفس خویش را به دست خرد سپردهاند و بیش از هر چیز دغدغه حفظ ایمان و اطاعت فرمان خدای سبحان، ایشان را به خود مشغول داشته؛ نه آنهایی که تعصب شدید، چشمشان را کور و خردشان را مهجور کرده است و عنان نفس را رها نموده و حطام دنیا را بر مقام عقبی ترجیح دادهاند و همه اندیشه آنها حفظ نان و راضی نگه داشتن مریدان است؛ که اینان به تعبیر امام حسن عسکری(ع)، زیانشان بر ضعفای شیعه از زیان لشکر یزید علیه اللعنه بر امام حسین(ع) و اصحاب وی شدیدتر است؛ چرا که آن لشکر پلید، جان و نان را از مردم ستاندند و اینان دین و ایمان را.[12]
«نه علم است آنکه دارد میل دنیا که صورت دارد اما نیست معنا
نگردد علم هرگز جمع با آز ملک خواهی سگ از خود دور انداز
علوم دین ز اخلاق فرشته است نیاید در دلی کو سگ سرشته است
حدیث مصطفی آخر همین است نکو بشنو که البته چنین است
درون خانهای چون هست صورت فرشته ناید اندر وی ضرورت
برو بزدای روی تخته دل که تا سازد ملک پیش تو منزل
ازو تحصیل کن علم وراثت زبهر آخرت میکن حراثت».[13]
اهمیت و جایگاه ویژه قرآن در دروس حوزوی
گفتنی است که در این برنامه تلاش شده تا در زمینه مسائل مربوط به قرآن، اعم از روخوانی، تجوید، ترجمه، تفسیر و علوم قرآنی، کتب متنوع و فراوانی عرضه شود؛ چون اساتید بزرگوار و طلاب ارجمند خود بهخوبی واقفند که متأسفانه سالهاست آسیای دروس حوزوی بر محور قرآن نمیچرخد و آنقدر فریاد و هیاهو و «ان قلت و قلت»، از این سو و آن سو برخاسته که ندای لطیف قرآن فرو کاسته است. اینک چشم امید ما به مردان باهمت و قرآنشناس حوزه است و آرزو داریم که آنان، این آسیا را بر محور نخستین آن بچرخانند، فریادها را فروکاهند تا ندای قرآن شنیده شود؛ چه آنان نیک میدانند که: «ما عدل أحد من القرآن إلا إلی النار»،[14]طرحی نو دراندازند و بیرق حق را که رسول اعظم(ص) در میان ما نهاد، برافرازند تا ما نه از آن بازبمانیم و نه بر آن پیشتر برانیم، بلکه در پرتو آن، جان را از ظلمت غفلت برهانیم؛ که: «من تقدمها مرق و من تخلف عنها زهق و من لزمها لحق».[15] یقینا بزرگان حوزه، هرگز نمیگذارند طلاب، خدا را در حالی دیدار نمایند که رسولش شاکیانه دست به آستان او برداشته که: « رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً ».[16]
بشنوید فریاد دردمند دلسوزانی که خود با تمام وجود، درد کممهری دروس حوزوی به قرآن را احساس کردهاند:
الف) امام خمینی(ره):
«هان اى حوزههاى علميه و دانشگاههاى اهل تحقيق! بهپا خيزيد و قرآن كريم را از شرّ جاهلان مُتنسِّك و عالمان متهتك كه از روى علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته و مىتازند، نجات دهيد و اين جانب از روى جِد، نه تعارف معمولى، مىگويم: از عمر بهبادرفته خود در راه اشتباه و جهالت تأسف دارم و شما اى فرزندان برومند اسلام! حوزهها و دانشگاهها را از [عدم] توجه به شؤونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن بيدار كنيد. تدريس قرآن در هر رشتهاى از آن را مَحطّ نظر و مقصد اعلاى خود قرار دهيد. مبادا خداى ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيرى بر شما هجوم كرد، از كردهها پشيمان و تأسف بر ايام جوانى بخوريد، همچون نويسنده»[17]
ب) مقام معظم رهبری:
«من بارها این نکته را در اجتماعات خودمان گفتهام که در نظام درسی ما متاسفانه قرآن جایی ندارد؛ یعنی در نظام حوزهای این طور نیست که هیچ درسی از درسهای ما – درسهای رسمی حوزه - متوقف بر مراجعه به قرآن و حدیث باشد. اگر شما ادبیات و سطوح و درس خارج بخوانید، اتفاق نمیافتد که برای فهمیدن یک مسئله درسی مورد نیازتان احتیاج پیدا کنید که بلند شوید، قرآن را بردارید، باز کنید و آیهای را پیدا نمایید. اصلا نظام درسی ما احتیاج به قرآن ندارد و بینیاز از قرآن و جدای از آن طراحی شده است».[18]
«مجتهد شدن، متوقف به فهم قرآن و مراجعه به قرآن نبوده است. چندآیه قرآن در مسائل اصول و فقه بود که به آن استدلال میشد. از اول تا آخر شاید چند صد آیه بود که در کتابها و در همه جا وجود داشت».[19]
«یک طلبه، یک فقیه، برای تحقیق یک مسئله، محتاج کتاب لغت است، بلند میشود کتاب لغت را برمیدارد. مکرر اتفاق میافتد که محتاج کتاب «وسائل» و کتاب حدیث و مجامع حدیثی است، بلند میشود برمیدارد، اما چند بار اتفاق میافتد که طلبه برای رسیدن به یک مسئله فقهی یا اصولی مجبور باشد که از جا بلند شود، قرآن را بردارد، بگردد چند آیه را پیدا کند و به آن مراجعه نماید».[20]
«در حوزه، درس تفسیر بوده؛ حالا هم احتمالا هست، اما درس تفسیر، درس رسمی حوزه نبوده و هیچکس نبود که اگر درس تفسیر نرود بگویند بیسواد است، اما اگر کسی درس فقه نمیرفت بیسواد بود. این، در گذشته بود؛ بعد از انقلاب هم هست».[21]
«من در حوزهها انس با قرآن را همچنان، مثل گذشته، ضعیف میدانم؛ البته گذشته ضعیفتر بود و حالا هم ضعیف است. طلبهها باید با قرآن مأنوس بشوند».[22]
«غالب عالمان اهل سنت با قرآن انس زیادتری دارند».[23]
«من بارها این را گفتهام که طلبه ما از روزی که «بدان أیدک الله» را میگفت تا روزی که مجتهد میشد، ممکن بود در صراط تحصیلی خودش حتی یک بار احتیاج به این پیدا نکند که بلند شود از لب تاقچه، قرآن را بردارد و باز کند».[24]
ج) علامه طباطبایی:
«اگر در باره اين علوم دقت به خرج دهى، خواهى ديد كه طورى تنظيم شده كه پيدا است گويى هيچ احتياجى به قرآن ندارد، حتى ممكن است يك محصل همه آن علوم را فرابگيرد، متخصص در صرف و نحو و بيان و لغت و حديث و رجال و درايه و فقه و اصول بشود و همه اين درسها را تا آخر بخواند و قهرمان اين علوم نيز گردد و حتى به پايه اجتهاد نيز برسد، ولى قرآن را آن طور كه بايد نتواند قرائت كند و يا به عبارتى اصلا دست به هيچ قرآنى نزده باشد، پس معلوم مىشود از اين ديدگاه هيچ رابطهاى ميان آن علوم و ميان قرآن نيست و در حقيقت مردم در باره قرآن بهجز قرائت هيچ وظيفهاى ندارند و العياذ باللَّه قرآن ارزشى جز خواندن و يا آويزان كردن به گردن نوزاد - تا از حوادث ناگوار محفوظ بماند - ندارد؛ پس شما خواننده عزيز اگر از اين قسم مسلمانان هستى، عبرت بگير و در رفتارت با قرآن تجديد نظر كن».[25]
د) شهید مطهری:
«عجيب است كه در حساسترين نقاط دينى ما اگر كسى عمر خود را صرف قرآن بكند، به هزار سختى و مشكل دچار مىشود؛ از نان، از زندگى، از شخصيت، از احترام، از همه چيز مىافتد و اما اگر عمر خود را صرف كتابهايى از قبيل «كفايه» بكند، صاحب همه چيز مىشود؛ در نتيجه، هزارها نفر پيدا مىشوند كه «كفايه» را چهارلا بلدند؛ يعنى خودش را بلدند، ردّ «كفايه» را هم بلدند، ردّ ردّ او را هم بلدند، ردّ ردّ ردّ او را هم بلدند، اما دو نفر پيدا نمىشود كه قرآن را بهدرستى بداند!!! از هركسى در باره يك آيه قرآن سؤال شود، مىگويد: بايد به تفاسير مراجعه شود. عجبتر اينكه اين نسل كه با قرآن اين طور عمل كرده، از نسل جديد توقع دارد كه قرآن را بخواند و قرآن را بفهمد و به آن عمل كند».![26]
«منبع اصلى و اساسى دين و ايمان و انديشه يك مسلمان و آنچه كه به زندگى او حرارت و معنى و حرمت و روح مىدهد، قرآن است».[27]
«استفاده از هر منبع ديگر، موقوف به شناخت قبلى قرآن است. قرآن، مقياس و معيار همه منابع ديگر است. ما حديث و سنت را بايد با معيار قرآن بسنجيم تا اگر با قرآن مطابق بود بپذيريم و اگرنه، نپذيريم».[28]
«اى كاش كسى پيدا شود و مرا با دنياى قرآن نيز آشنا سازد».[29]
موضوع و محدوده برنامه
مقصود از دروس حوزوی، تمام کتبی است که یک طلبه میبایست از آغاز دوران تحصیل خود در حوزه علمیه تا پایان سطح، در رشتههای ادبیات عربی، منطق، اصول فقه، فقه، کلام، حکمت، حدیث و نهج البلاغه و قرآن بیاموزد، ولی باید دانست که کتب موجود در این برنامه، منحصر به متون درسی یادشده نیست، بلکه بعضی از شروح و حواشی و ترجمههای متون مزبور را نیز در بر میگیرد. افزون بر این، بسیاری از کتابهایی که ارتباطی تنگاتنگ با متون حوزوی دارند و میتوانند در تحلیل و تبیین و تفصیل مشکلات و مبهمات و مجملات متون یادشده، اساتید را یار و طلاب را مددکار باشند و افق گستردهتری را در پیش روی آنان بگشایند و نگاه ایشان را در موضوع مورد بحث، ژرف و فراگیر نمایند، را نیز شامل میشود.
مخاطبان برنامه
طلاب و اساتید ارجمند حوزههای علمیه در محدوده مقدمات تا پایان سطح و دانشجویان و پژوهشگران گرامی علاقمند به علوم اسلامی و دروس حوزوی.
تذکر
با توجه به لزوم رعایت حق مالکیت معنوی منابع مورد استفاده در برنامه، تعدادی از آنها به خاطر فراهم نشدن اجازه مالک معنوی، از محدوده برنامه حذف شدند تا انشاءالله در فرصتی دیگر و با امکاناتی بیشتر، پیگیر افزایش تعداد منابع باشیم.
قابلیتهای کلی برنامه
· متن کامل 230 عنوان کتاب در 785 جلد به زبان عربی و فارسی شامل موضوعات:ادبیات عربی، قرآن، نهج البلاغه، منطق، فقه، اصول فقه، کلام، حدیث، حکمت و فلسفه، اخلاق و عرفان.
· دستهبندی کتب برمبنای موضوعات.
· ارتباط صفحه به صفحه متن کتابهای ادبیات عربی با تصویر کتاب.
· ارتباط ترجمه، شرح و حاشیه با متن.
· دسترسی به آیات موجود در متون برنامه به همراه مطالب مربوط به آنها.
· اتصال واژگان متون به لغتنامههای برنامه.
· جستجو به روشهای گوناگون در الفاظ و عبارات متن و فهرست کتابها.
· جستجوی موضوعی در عناوین و سرفصلها از طریق فهرست گزینشی.
· متن کامل قرآن کریم با ترجمه فارسی و قابلیت جستجو در آیات.
· ارتباط متن و فهرست کتب با بخشهای دیگر برنامه، نظیر: نمایش، جستجو، قرآن، یا کتابشناسی.
· قابلیتهای پژوهشی به همراه امکان یادداشتبرداری، ذخیره، ویرایش، و چاپ متن.
پینوشت:
[1]. المجادله: 11.
[2] . سعدی، گلستان، باب دوم: در اخلاق درویشان، حکایت 37».
[3] . شیخ محمود شبستری، گلشن راز. ص63، انتشارات خدمات فرهنگی کرمان، کرمان، 1382ش.
[4]. فاطر: 28.
[5] . قال رسولالله(ص): «... إن الملائکه لتضع أجنحتها لطالب العلم رضا به و إنه لیستغفر لطالب العلم من فی السماء و من فی الأرض حتی الحوت فی البحر و...» (مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 1، ص 164، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، سال چاپ: 1403ق).
[6]. قال النبی(ص): «فقیه واحد أشد علی إبلیس من ألف عابد» (همان، ص 177).
[7]. و قال(ص): «الفقهاء أمناء الرسول» (همان).
[8]. قال الصادق(ع): «لو علم الناس ما فی العلم لطلبوه و لو بسفک المهج و خوض اللجج» (همان، ص 177).
[9]. قال رسولالله(ص): «من خرج من بیته یلتمس بابا من العلم کتب الله له بکل قدم ثواب شهید من شهداء بدر و...» (همان، ص 178).
[10]. قال رسولالله(ص): «إذا کان یوم القیامه وزن مداد العلماء بدماء الشهداء فیرجح مداد العلماء علی دماء الشهداء» (همان، ص16).
[11] . عن رسولالله(ص) أنه قال: «أشد من یتم الیتم الذی انقطع عن أبیه یتم یتیم انقطع عن إمامه و لا یقدر علی الوصول إلیه و لا یدری کیف حکمه فی ما یبتلی به من شرائع دینه ألا فمن کان من شیعتنا عالما بعلومنا و هذا الجاهل بشریعتنا المنقطع عن مشاهدتنا یتیم فی حجره ألا فمن هداه و أرشده و علمه شریعتنا کان معنا فی الرفیق الأعلی» (همان، ج2، ص3).
[12]. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 2، ص 88 و 87، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، سال چاپ: 1403ق.
[13]. شیخ محمود شبستری، گلشن راز. ص64، انتشارات خدمات فرهنگی کرمان، کرمان، 1382ش.
[14]. «عن أبيعبداللَّه(ع) قال: قال رسولاللَّه(ص): القرآن هدى من الضلاله و تبيان من العمى و استقاله من العثره و نور من الظلمه و ضياء من الأجداث و عصمه من الهلكه و رشد من الغوايه و بيان من الفتن و بلاغ من الدنيا إلى الآخره و فيه كمال دينكم و ما عدل أحد من القرآن إلا إلى النار» (فیض کاشانی، ملا محسن، تفسير الصافى، ج1، ص 16، ناشر: انتشارات الصدر، 1415ق).
[15]. (نهج البلاغه صبحی صالح، ص 145، خطبه 100).
[16]. الفرقان: 30
[17]. (صحیفه امام، ج 20، ص 93).
[18]. (حوزه و روحانیت در آئینه رهنمودهای مقام معظم رهبری، ج 2، ص 324، تنظیم و تالیف: دفتر مقام معظم رهبری (مدیریت ویژه نشر آثار)، ناشر: سازمان تبلیغات اسلامی، پاییز 1375، چاپ اول).
[19]. همان، ص 326.
[20]. همان، ص 327.
[21]. همان.
[22]. همان، ص 313.
[23]. همان، ص 319.
[24]. همان، ص 323.
[25]. ترجمه تفسير الميزان بیست جلدی، ج 5، ص450، ناشر: دفتر انتشارات اسلامی، 1374.
[26]. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج 24، ص 534.
[27]. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج 26، ص 25.
[28]. مجموعه آثار استادشهيد مطهرى، ج 26، ص 26.
[29]. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج 16، ص 346.
دیگران را با نوشتن نقد، بررسی و نظرات خود، برای انتخاب این محصول راهنمایی کنید.
هر گونه سوال، ابهام توسط مدیران پشتیبانی سایت پاسخ داده می شود.