معرفی اجمالی اخلاق اسلامی

در عصری كه تمام امكانات رایانه ای رو به پیشرفت هستند، ارائه آثار ارزشمند علوم اسلامی و انسانی در قالب نسخه های دیجیتالی بیش از پیش مورد نیاز می باشد؛ این در حالی است كه مركز تحقیقات كامپیوتری علوم اسلامی (نور) از این مهم غافل نبوده، به عنوان یك نهاد مهم فرهنگی تلاش دارد كه روز به روز به تعداد محصولات خود بیفزاید. مركز نور، در كنار دیگر تولیدات خود، این بار در اقدامی شایسته، نرم افزار وزین «كتابخانه اخلاق اسلامی» را به علاقه مندان مطالعه این گونه آثار، و نیز پژوهشگران این حوزه از علوم تقدیم می دارد. امید كه مورد استفاده ایشان قرار گیرد.

محتوای نرم‌افزار

  • متن كامل 343 عنوان كتاب در 597 جلد، در موضوعات: – آداب – حقوق – فضایل اخلاقی – رذایل اخلاقی – سیرو سلوك عرفانی – فلسفه اخلاق

فهرست کتب

إتحاف السّادة المتقین بشرح إحیاء علوم الدین
نويسنده: غزالی، محمد بن محمد - شارح: مرتضی زبیدی، محمد بن محمد
زبان : عربی
ناشر : دار الکتب العلمية
آثار إبن المقفع
نويسنده: ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه
زبان : عربی
ناشر : دار مکتبة الحیاة
آثار مثبت عمل
نويسنده: انصاریان، حسین - مصحح: فیض‌پور، محسن
زبان : فارسی
ناشر : دار العرفان
احياء علوم الدين
مصحح: خدیوجم، حسین - مترجم: خوارزمی، مؤیدالدین محمد - نويسنده: غزالی، محمد بن محمد -
زبان : فارسی
ناشر : شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
إحیاء علوم الدین
محقق: حافظ عراقی، عبد الرحیم بن حسین - مقدمه نويس: عیدروس، عبدالقادر بن شیخ - نويسنده: غزالی، محمد بن محمد -
زبان : عربی
ناشر : دار الکتاب العربي
اخلاق
مترجم: جباران، محمدرضا - نويسنده: شبر، عبدالله
زبان : فارسی
ناشر : هجرت
اخلاق اسلامی
مصحح: بهبودی، محمدباقر - نويسنده: مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی - مصحح: میانجی، ابراهیم - مترجم: کمره‎‌ای، محمدباقر
زبان : فارسی
ناشر : کتابخانه مسجد حضرت ولی عصر (عج)
اخلاق اسلامی
نويسنده: دستغیب، عبدالحسین
زبان : فارسی
ناشر : جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. دفتر انتشارات اسلامی
‏اخلاق اسلامی
نويسنده: حائری شیرازی، محمدصادق
زبان : فارسی
ناشر : سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)
مقرر: خادمی اصفهانی، اکبر - نويسنده: علی بن ابی طالب (ع)، امام اول - شارح: مکارم شیرازی، ناصر -
زبان : فارسی
ناشر : نسل جوان
‏اخلاق اسلامی و مبانی نظری آن
نويسنده: شیروانی، علی
زبان : فارسی
ناشر : دار الفکر
‏أخلاق العلماء
نويسنده: آجری، محمد بن حسین - مصحح: انصاری، اسماعیل بن محمد
زبان : عربی
ناشر : دار الصميعي

دربــاره اخلاق اسلامی

اهمیت علم اخلاق اسلامی

مبحث اخلاق، از مهم‌ترين مباحث قرآنى و روایی است. اصولا تكامل اخلاقى در فرد و جامعه، مهم‌ترين هدفى است كه اديان آسمانى بر آن تكيه مى‏كنند و ريشه همه اصلاحات اجتماعى و وسيله مبارزه با مفاسد و پديده‏هاى ناهنجار مى‏شمرند.

آیات و روایات زیر دال بر این مدعاست:

1. «هو الذى بعث فى ‏الأميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة و إن كانوا من قبل لفى ضلال مبين»[1].

2. «قد أفلح من زكيها و قد خاب من دسيها»[2].

3. «قد أفلح من تزكى و ذكر اسم ربه فصلى»[3].

4. عن رسول‌الله(ص): «إنما بعثت لأتمم مكارم الأخلاق»[4]؛ «من تنها براى تكميل فضائل اخلاقى مبعوث شده‏ام».

تعبير به «إنما» كه به اصطلاح براى حصر است، نشان مى‏دهد كه تمام هدف بعثت پيامبر(ص) در همين امر؛ يعنى تكامل اخلاقى انسان‌ها خلاصه مى‏شود.

5. عن رسول‌الله(ص): «إنّما العلم ثلاثة: آية محكمة أو فريضة عادلة أو سنّة قائمة و ماخلاهنّ فهو فضل»[5]؛ «همانا علم منحصر به سه چيز است: آيه محكمه يا فريضه عادله يا سنّت قائمه و غير از اين‏ها فضل است».

بنا به فرمایش امام خميني(ره)، مراد از «آيه محكمه»، علوم عقليه، عقايد حقه و معارف الهيه، مقصود از «فريضه عادله»، علم اخلاق و تصفيه قلوب و مراد از «سنّت قائمه»، علم فقه است.

توضیح آنکه انسان داراى سه نشئه و صاحب سه مقام و عالم است: اوّل، عالم آخرت و عالم غيب و مقام روحانيت و عقل؛ دوم، عالم برزخ و مقام خيال؛ سوم، عالم دنيا و مقام ملك.

براى هريك از اينها كمال خاصى و تربيت مخصوصى است و عملى است مناسب با آن و انبيا(ع)، متكفل دستور آن اعمال هستند. پس علوم نافعه منقسم به اين سه علم، مي‌شوند؛ يعنى، علمى كه مربوط است به كمالات عقلي و وظايف روحي و علمى كه مربوط به اعمال قلبي و وظايف آن است و علمى كه مربوط به اعمال قالبي و وظايف نشئه ظاهره نفس است.

اما علومى كه تقويت و تربيت عالم و روحانيت و عقل مجرد را كند، علم به مبدأ وجود و حقيقت و مراتب آن و بسط و قبض و ظهور و رجوع آن می‌باشد که متكفل اين علم پس از انبيا و اوليا(ع)، فلاسفه و اعاظم از حكما و اصحاب معرفت و عرفان هستند.

و علومى كه مربوط به تربيت قلب و تزکیه و تهذیب آن است، علم به محاسن اخلاق و علم به قبايح اخلاق و علم به مبادى وجود آنها و علم به كيفيت تنزه از آنها می‌باشد که متكفل اين نيز پس از انبيا و اوصيا(ع)، علماى اخلاق و اصحاب رياضات و معارفند.

و علومى كه مربوط به تربيت ظاهر است، علم فقه و مبادى آن و علم آداب معاشرت و تدبير منزل و سياست مدن است كه متكفل آن پس از انبيا و اوصيا(ع)، علماى ظاهر و فقها و محدثين هستند.[6]

تعريف علم اخلاق

«اخلاق، جمع‏ «خُلْق» (بر وزن قُفل) و «خُلُق» (بر وزن افق) مي‌باشد

به گفته «راغب‏» در كتاب «مفردات‏»، اين دو واژه در اصل به يك ريشه بازمى‏گردد، خلق [بر وزن فلس] به معنى هيئت و شكل و صورتى است كه انسان با چشم مى‏بيند و خلق [بر وزن قفل] به معنى قوا و سجايا و صفات درونى است كه با چشم دل ديده مى‏شود.

بنابراين مى‏توان گفت: «اخلاق مجموعه صفات روحى و باطنى انسان است‏» و به گفته بعضى از دانشمندان، گاه به بعضى از اعمال و رفتارى كه از خلقيات درونى انسان ناشى مى‏شود، نيز اخلاق گفته مى‏شود (اولى اخلاق صفاتى است و دومى اخلاق رفتارى).

«اخلاق‏» را از طريق آثارش نيز مى‏توان تعريف كرد و آن اينكه «گاه فعلى كه از انسان سرمى‏زند، شكل مستمرى ندارد، ولى هنگامى كه كارى به‌طور مستمر از كسى سرمى‏زند (مانند امساك در بذل و بخشش و كمك به ديگران) دليل بر اين است كه يك ريشه درونى و باطنى در اعماق جان و روح او دارد؛ آن ريشه را خلق و اخلاق مى‏نامند.

اينجاست كه «ابن مسكويه‏» در كتاب «تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق‏»، مى‏گويد: «خلق، همان حالت نفسانى است كه انسان را به انجام كارهايى دعوت مى‏كند بى‌آنكه نياز به تفكر و انديشه داشته باشد». همين معنى را مرحوم فيض كاشانى در كتاب «حقائق‏» آورده است؛ آنجا كه مى‌گويد: «بدان كه خوى عبارت است از هيئتى استوار با نفس كه افعال به‌آسانى و بدون نياز به فكر و انديشه از آن صادر مى‏شود».

و به همين دليل اخلاق را به دو بخش تقسيم مى‏كنند: «ملكاتى كه سرچشمه پديدآمدن كارهاى نيكو است و اخلاق خوب و ملكات فضيله ناميده مى‏شود و آنها كه منشأ اعمال بد است و به آن اخلاق بد و ملكات رذيله مى‏گويند.

و نيز از همين جا مى‏توان علم اخلاق را چنين تعريف كرد: «اخلاق علمى است كه از ملكات و صفات خوب و بد و ريشه‏ها و آثار آن سخن مى‏گويد» و به تعبير ديگر: «سرچشمه‏هاى اكتساب اين صفات نيك و راه مبارزه با صفات بد و آثار هريك را در فرد و جامعه مورد بررسى قرار مى‏دهد».

البته همان‌طوركه گفته شد، گاه به آثار عملى و افعال ناشى از اين صفات نيز واژه «اخلاق‏» اطلاق مى‏شود؛ مثلا اگر كسى پيوسته آثار خشم و عصبانيت نشان مى‏دهد به او مى‏گويند: اين اخلاق بدى است و به‌عكس هنگامى كه بذل و بخشش مى‏كند مى‏گويند: اين اخلاق خوبى است كه فلان كس دارد؛ در واقع اين دو، علت و معلول يكديگرند كه نام يكى بر ديگرى اطلاق مى‏شود».[7]

رابطه اخلاق و فلسفه

«فلسفه در يك مفهوم كلى به معنى آگاهى بر تمام جهان هستى است‏ به مقدار توان انسانى و به همين دليل، تمام علوم مى‏تواند در اين مفهوم كلى و جامع داخل باشد و روى همين جهت، در اعصار گذشته كه علوم محدود و معدود بود، علم فلسفه از همه آنها بحث مى‏كرد و فيلسوف كسى بود كه در رشته‏هاى مختلف علمى آگاهى داشت.

در آن روزها فلسفه را به دو شاخه تقسيم مى‏كردند:

الف) - امورى كه از قدرت و اختيار انسان بيرون است كه شامل تمام جهان هستى به‌جز افعال انسان، مى‏شود.

ب) - امورى كه در اختيار انسان و تحت قدرت او قرار دارد؛ يعنى، افعال انسان.

بخش اول را حكمت نظرى مى‏ناميدند و آن را به سه شاخه تقسيم مى‏كردند:

1. فلسفه اولى يا حكمت الهى كه در باره احكام كلى وجود و موجود و مبدأ و معاد صحبت مى‏كرد.

2. طبيعيات كه آن هم رشته‏هاى فراوانى داشت.

3. رياضيات كه آن هم شاخه‏هاى متعددى را در بر مى‏گرفت.

اما قسمتى كه مربوط به افعال انسان است، آن را حكمت عملى مى‏دانستند و آن نيز به سه شاخه تقسيم مى‏شد:

1. اخلاق و افعالى كه مايه سعادت يا بدبختى انسان مى‏شود و همچنين ريشه‏هاى آن در درون نفس آدمى.

2. تدبير منزل است كه مربوط است‏ به اداره امور خانوادگى و آنچه تحت اين عنوان مى‏گنجد.

3. سياست و تدبير مدن كه در باره روش‌هاى اداره جوامع بشرى سخن مى‏گويد.

و به اين ترتيب آنها به اخلاق شكل فردى داده، آن را در برابر «تدبير منزل‏» و «سياست مدن‏» قرار مى‏دادند.

بنابراين «علم اخلاق‏» شاخه‏اى از «فلسفه عملى‏» يا «حكمت عملى‏» است.

ولى امروز كه علوم، شاخه‏هاى بسيار فراوانى پيدا كرده و به همين دليل از هم جدا شده است، فلسفه و حكمت غالباً به همان معنى حكمت نظرى و آن هم شاخه اوّل آن؛ يعنى امور كلّى مربوط به جهان هستى و همچنين مبدأ و معاد اطلاق مى‏شود».[8]

رابطه اخلاق و عرفان

«اما در مورد رابطه «اخلاق‏» و «عرفان‏» و «اخلاق» و «سير و سلوك إلى الله‏» نيز مى‏توان گفت: «عرفان‏» بيشتر به معارف الهى مى‏نگرد، آن هم نه از طريق علم و استدلال، بلكه از طريق شهود باطنى و درونى؛ يعنى قلب انسان آن‌چنان نورانى و صاف گردد و ديده حقيقت‏بين او گشوده شود و حجاب‌ها برطرف گردد كه با چشم دل ذات پاك خدا و اسما و صفات او را ببيند و به او عشق ورزد.

بديهى است علم اخلاق چون مى‏تواند به برطرف شدن رذائل اخلاقى كه حجاب‌هايى است در برابر چشم دل، كمك كند، يكى از پايه‏هاى عرفان الهى و مقدمات آن خواهد بود.

و اما «سير و سلوك إلى الله‏» كه هدف نهايى آن، رسيدن به «معرفة الله‏» و قرب جوار او است، آن هم در حقيقت مجموعه‏اى از «عرفان‏» و «اخلاق‏» است. سير و سلوك درونى، نوعى عرفان است كه انسان را روزبه‌روز به ذات پاك او نزديك‌تر مى‏كند، حجاب‌ها را كنار مى‏زند و راه را براى وصول به حق هموار مى‏سازد و سير و سلوك برونى همان اخلاق است، منتها اخلاقى كه هدفش را تهذيب نفوس تشكيل مى‏دهد، نه فقط بهتر زيستن از نظر مادى».[9]

اصول مسائل اخلاقى

«گروهى از فلاسفه قديم كه از بنيان‌گذاران علم اخلاق محسوب مى‏شوند، براى اخلاق اصول چهارگانه قائل بودند و به تعبير ديگر، فضائل اخلاقى را در چهار اصل خلاصه كرده‏اند:

1. حكمت؛ 2. عفت؛ 3. شجاعت؛ 4. عدالت.

و گاه خداپرستى را هم به آن ضميمه كرده و آن را به پنج اصل رسانده‏اند.

بنيان‌گذار اين مكتب را «سقراط‏» مى‏توان شمرد؛ او معتقد بود:

«نيكوكارى (و اخلاق) بسته به تشخيص نيك و بد (يعنى دانائى) است و فضيلت ‏به‌طور مطلق جز دانش و حكمت چيزى نيست، اما دانش چون در مورد ترس و بى‏باكى؛ يعنى آگاهى بر اينكه از چه چيز بايد ترسيد و از چه چيز بايد نترسيد ملاحظه شود، «شجاعت‏» است و هرگاه در باره تمناهاى نفسانى به كار رود، «عفت‏» خوانده مى‏شود و هرگاه علم به قواعدى كه حاكم بر روابط مردم نسبت ‏به يكديگر است، منظور گردد «عدالت‏» است و اگر وظائف انسان نسبت ‏به خالق در نظر گرفته شود، «دين‌دارى و خداپرستى‏» است. اين فضائل پنج‌گانه؛ يعنى حكمت، شجاعت، عفت، عدالت و خداپرستى، اصول نخستين اخلاق سقراطى است».

بسيارى از دانشمندان اسلام كه در باره علم اخلاق كتاب نوشته يا بحث‌هايى داشته‏اند، اين اصول چهارگانه يا پنج‌گانه را پذيرفته و دقت‌هاى بيشترى روى آن به عمل آورده و پايه‏هاى محكم‌ترى براى آن چيده‏اند و آن را مبناى نگرش‌هاى اخلاقى خود در همه زمينه‏ها قرار داده‏اند.

آنها در نگرش تازه خود به اين اصول مى‏گويند:

نفس و روح انسان داراى سه قوه است:

1. قوه «ادراك‏» و تشخيص حقايق؛

2. جاذبه يا نيروى جلب منافع و به تعبير ديگر «شهوت‏» (هرگونه خواسته‏اى به معنى وسيع كلمه)؛

3. نيروى دافعه و به تعبير ديگر «غضب‏».

سپس اعتدال هريك از سه قوه را يكى از فضائل اخلاقى دانسته‏اند كه به ترتيب «حكمت‏» و «عفت‏» و «شجاعت‏» ناميده‏اند.

سپس افزوده‏اند: هرگاه نيروى شهوت و غضب در اختيار قوه ادراك و تميز نيك و بد قرار گيرد، «عدالت‏» حاصل مى‏شود كه اصل چهارم است؛

به‏تعبير ديگر، تعادل هريك از قواى سه‌گانه مزبور به‌تنهایى فضيلتى است كه حكمت و عفت و شجاعت نام دارد و تركيب آنها با يكديگر؛ يعنى تبعيت‏ شهوت و غضب از نيروى ادراك، فضيلت ديگرى محسوب مى‏شود كه عدالت نام دارد؛ چراكه بسيار مى‏شود، انسان، شجاعت كه حد اعتدال نيروى غضب است دارد، ولى آن را بجا مصرف نمى‏كند (مثل اينكه آن ‏را در جنگ‌هاى بيهوده و بى‏هدف به ‏كار مى‏گيرد؛ در اينجا شجاعت وجود دارد، ولى عدالت نيست، اما اگر اين صفت فضيلت (شجاعت) در راه يك هدف عالى و عقلانى به كار گرفته شود؛ يعنى با حكمت آميخته گردد، عدالت‏ به وجود مى‏آيد.

به اين ترتيب، علمای اخلاق تمام فضائل و صفات برجسته انسانى را زير پوشش يكى از اين چهار اصل قرار داده‏اند و عقيده دارند فضيلتى نيست جز اينكه تحت‏ يكى از اين چهار عنوان جاى مى‏گيرد و به‌عكس، رذائل همواره در طرف افراط و تفريط يكى از اين چهار فضيلت است».[10]

رویکردهای اخلاق اسلامی

«در یک تقسیم‌بندی می‌توان رویکردهای اخلاق اسلامی را این‌گونه تبیین کرد:

الف) - رویکرد فلسفی اخلاق اسلامی: که با نفس‌شناسی آغاز می‌شود. در این رویکرد، ابتدا قوای نفس، مخصوصا سه قوه اصلی (قوه ناطقه، قوه غضبیه، قوه شهویه) که صدور اعمال پسندیده و ناپسند به آنها مربوط است، تبیین می‌گردد، سپس فضائل و رذائل مخصوص هرکدام بیان می‌شود. هدف اصلی در این رویکرد، شناخت نفس، فضائل و رذائل نفسانی و راه‌های سلب رذائل و جلب فضائل است.

ب) - رویکرد عرفانی اخلاق اسلامی: که بر پایه رابطه با خدا و به هدف نزدیک شدن به او طراحی شده است. عرفا معتقدند منازل متعددی برای رسیدن به مقام قرب الهی وجود دارد که بدون طی آن منازل نمی‌توان به مقام قرب الهی رسید. در این رویکرد، هدف اصلی، رسیدن به خدا و فانی شدن در اوست.

ج) - رویکرد نقلی اخلاق اسلامی: که فقط به نقل اخلاقیات، مواعظ و معارف اخلاقی موجود در آیات و روایات پرداخته می‌شود و هدف اصلی این رویکرد، رسیدن به مقام قرب الهی با استفاده از راه‌های بیان‌شده در آیات قرآن و روایات است.

د) - رویکرد اخلاق تلفیقی: که از سه رویکرد فلسفی، عرفانی و نقلی در مباحث اخلاقی بهره می‌جوید. در این شیوه، تلفیق گاه روایی - فلسفی، گاه روایی - عرفانی، گاه روایی - فلسفی و عرفانی است. این شیوه از قرن پنجم به بعد مشاهده می‌شود».[11]

كتابخانه اخلاق اسلامی

برنامه‌‌ای که هم‌اکنون پیش روی شماست، دربردارنده مهم‌ترين كتاب‌هاي مربوط به رويكردهاي مختلف اخلاق است؛ از قبيل:

- نهج البلاغة، مجموعه ورام، مشکاة الأنوار، الزهد، مصادقة الإخوان، غرر الحکم، بحار الأنوار، الکافی، شعب الإیمان، الأدب المفرد و... (در رویکرد اخلاق نقلی).

- اخلاق نیکوماخوس، تهذیب الأخلاق، اخلاق ناصری، فصول منتزعه، رسائل اخوان الصفاء، التنبیه علی سبیل السعادة و... (در رویکرد اخلاق فلسفی).

- منازل السائرین، اللمع في التصوف، قوت القلوب، رساله قشیریه، أوصاف الأشراف، رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، و... (در رویکرد اخلاق عرفانی).

- إحیاء علوم الدین، المحجة البیضاء فی تهذیب الإحیاء، أدب الدنیا و الدین، الحقائق فی محاسن الأخلاق، الذریعة إلی مکارم الشریعة، جامع السعادات، معراج السعادة، روضة الأنوار عباسی، ریاضة النفس و... (در رویکرد اخلاق تلفیقی).

آمار کتابها

- تعداد کل عناوین: 343 عنوان

- تعداد جلد: 598 جلد در 577 مجلد

- تعداد عنوان عربی: 172 عنوان.

- تعداد عنوان فارسی: 148 عنوان.

- تعداد عنوان فارسی- عربی: 23عنوان.

پیشینه نرم‌افزار کتابخانه اخلاق اسلامی

در گذشته، شماری از كتاب‌هاي مرتبط با اخلاق اسلامی، متناسب با موضوع آنها، در نرم‌افزارهای مختلف، از قبیل کتابخانه جامع الأحادیث، حكمت اسلامي، عرفان و نور الجنان به كاربران نرم‌افزارهاي نور عرضه شده است، ولی چون پراکندگی آنها ذهن را می‌آزارد، بر آن شده‌ایم تا در این نسخه، معظم منابع اخلاقي را تا آنجا که میسر است در هر چهار رويكرد نقلی، فلسفی، عرفانی و تلفیقی در کتابخانه اخلاق اسلامی بگنجانيم.

پی نوشت

[1].سوره جمعه، آيه ‏2.

[2].سوره شمس، آيات ‏ 9 و 10.

[3].سوره اعلى، آيات 14 و 15.

[4].علامه مجلسي، بحار الأنوار، چاپ دار إحياء التراث العربی، بيروت، الطبعة الثانية، 1403ق، ج 16، ص 210 و كنز العمّال، چاپ موسسة الرسالة، بيروت، الطبعة الخامسة، 1405ق، حديث 52175، جلد 3، ص 16.

[5].كليني، الكافي، چاپ دار الكتب الإسلامية، تهران، نوبت چهارم، 1407ق، ج 1، ص 32.

[6]. نك: امام خميني، شرح چهل حديث، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، تهران، چاپ چهارم، سال 1388ش، ص 385 - 387.

[7]. ناصر مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، مدرسه امام علي بن ابي‌طالب، قم، چاپ اول، 1377، ج 1، ص 24 و 25.

[8].;همان، ص 25 و 26.

[9].همان، ص 27.

[10].همان ، ص 99 - 101.

[11].برگرفته از: محمدجواد رودگر، گذري بر منابع و مسلك‌هاي اخلاق اسلامي، پایگاه مجلات تخصصی نور، نشریه: فصلنامه كتاب نقد، بهار 1383، ،شماره 30 (23 صفحه، از ص 132 تا 154).

دیگران را با نوشتن نقد، بررسی و نظرات خود، برای انتخاب این محصول راهنمایی کنید.
هر گونه سوال، ابهام توسط مدیران پشتیبانی سایت پاسخ داده می شود.

برای این محصول 1 نظر ارسال شده است.

Anonymous

با سلام و عرض خسته نباشید خدمت عزیزان تلاش گر در مجموعه نور؛ درباره معرفی نرم افزارهایی که تولید نموده اید این ایراد اساسی دیده می شود که فقط موضوع ذکر شده و همواره از ذکر فهرست و عناوین کتب موجود در نرم افزارها اجتناب می شود. و دست یابی به فهرست کتب هر نرم افزار برای تصمیم گیری خرید تا حد زیادی دشوار است. از آن جهت که آن مجموعه محترم اصرار بر انجام فعالیت ها در شکل حرفه ای دارد رعایت این حق مشتریان مبنی بر شناخت دقیق هر نرم افزار که عمدتا از راه شناخت کتب موجود در آن است نیز مورد انتظار است. یادآوری می کنم بحمدلله قالبی که نرم افزارهای نور را سامان داده است به استانداردهای خوبی واصل شده است و هر کاربری به صرف آشنایی با چند نرم افزار می تواند امکانات نرم افزارهای دیگر آن مجموعه را هم حدس بزند. از این رو شناخت هر نرم افزار جدید با معرفی امکاناتی مانند جست و جو و یادداشت برداری و نمایه زنی و ...محقق نمی شود بلکه با شناخت از فهرست کتب موجود در آن مقدور می گردد. انشاءالله این نکته را مد نظر قرار دهید . با تشکر

پاسخ مدیر
مدیر سایت

در معرفی نرم افزارهای نور بخصوص با توجه به تنوع آنها و اشتراک بعضی از آنها در قسمتی از محتوا، این نقص کمی آزار دهنده است. ضمن اینکه برطرف کردن آن هم قاعدتاً نباید مؤونه زیادی داشته باشد ان شاء الله این مهم صورت گیرد / وفقکم الله